امير علي مردانيامير علي مرداني، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

باهوشم

شب آرزوها

امشب لیله الرغائب یا همان شب آرزوهاست .چشماتو ببند و آروم نجوا کن : خدایا من عاشق توام و فقط به تو نیاز دارم . برای ما هم دعا بکنید .     ...
19 خرداد 1390

مسافرت به شمال از گیلان تا مازندران

تا ساعته ١٢ صبر کردیم اما از عمو مجید خبری نشد و خاله نازنین زنگ زد و گفت ساعته ٣ ظهر ما دو ماشینه حرکت می کنیم .چون بقیه نمی یان . ما هم وسایلمان را جم کردیم و ساعته ٣ راه افتادیم .اول به چالوس رفتیم و دور زدیم چون بسیار ترافیک بود هراز را هم بسته بودند .رفتیم به جاده رشت و خلوت بود .هوا بسیار عالی بود و بوی خوشی می امد . ساعته ٦ بود که عمو مجید زنگ زد و گفت که با عمه سهیلا و مامان ننی راه افتادند. ما هم تفریحی رفتیم تا به لاهیجان رسیدیم .برای شام که رستورانها خیلی شلوغ بود و تا شام خوردیم و به سمته رودسر راه افتادیم ساعت ١٢ شب شده بود تا به رودسر رسیدیم عمو مجید اینا را هم دیدیدم .همگی به کنار دریا رفتیم و چای و قلیون و بلال ردیف شد ...
18 خرداد 1390

مامان ننی برگشت از حج

سلام پسرم چند روزی دیر کردم  و برایت از خاطراتت ننوشتم .اما از چهارشنبه هفته پیش برایت بگویم که تو را از صبح خانه مامان زری گذاشتم و به خانه مامان ننی رفتم تا تدارک امدنش را از مکه ببینیم . با بابا صادق خریدها را کردیم .گل و پارچه و .... خریدیم .گوسفند را هم با عمو مهدی هماهنگ کردند .خاله نازنین هم پیش من ماند تا به کارهای دیگر برسیم .خلاصه همه کارها تمام شد .صبح هم به فرودگاه رفتیم و مامان ننی و حاجی بابا و خاله اذر با طاهره و پدرش به سلامتی همگی ار خانه خدا امدند .و ما کلی ذوق کردیم .همگی اول به خانه حاجی بابا رفتیم و بعد دوباره به خانه مامان ننی امدیم و گوسفند کشتیم و تو کلی دلت برایش سوخت و می ترسیدی نزدیک بشی .خلاصه اخره شب با...
18 خرداد 1390

شیطنتهای امیر علی با مامان زری

امروز بعد از اینکه رفتی با مامان زری حمام و امدی شروع به بهانه گیری کردی برای شیر بعد از ١٠ روز من هم دوباره از صبره زرد استفاده کردم و گفتم بیا بخور و تو فرار کردی و قایم شدی .و شروع به شیطنت کردی و مامان زری را با اسباب بازیهایت له کردی .بیچاره مامان زری به هر سازه تو گوش میکنه .از دسته تو .البته افتادی زمین و خودت را برایش لوس کردی . این هم از عکسهایش :   در این عکس داری درس می خوانی مثلا   اینجا از ترسه خوردنه جی جی قایم شدی .  در حاله بالا رفتن از کمد و خرابکاری  مامان زری را زیره اسباب بازیهات له کردی و حالا داری بوسش می کنی  و بالاخره افتادی و لوس شدی . ...
10 خرداد 1390

وبلاگه هلیا جون www.perances.niniweblog.com

سلام بر همه دوستانه امیر علی .وبلاگه هلیا جون کامل شده .دختر عمه امیر علی اگه دوست داشتید به هلیا جونم سر بزنید . هلیا جونم وبلاگت را به تو تبریک می گوییم .امیدواریم همیشه شاد و موفق باشی .  امیر علی ...
9 خرداد 1390

خلاقیت امیر علی

امیر علی وقتی چیزی را که می خواهد پیدا نمی کند از خلاقیت خودش استفاده میکند . در این عکس گیر داده بودی مرا به سرسره ببر اما مامان اصلا حالش خوب نبود و نبردم تو هم از این بالشت برای سرسره بازی استفاده کردی و سر سره می خوردی و می خندیدی و قتی من رفتم برایت سوپ ماهیچه بیاورم از بس که دوست نداری و به زوره من می خوری مثلا قایم شدی .تو اینطوزی قایم میشوی .....  سر سره بازی  با بالشت خلاقیت تو  و کلی الکی می خندیدی با خودت  مثلا قایم شدی من پیدات نکنم که سوپ نخوری .اما من پیدات کردم و گرفتمت . اما هر وقت هم چیزی را دوست داری بخوری به من می گی بابا نیاد بخوره .اخه بابا زودتر از تو همه چیز را تمام م...
9 خرداد 1390

آیا می دانید ؟

آیا می دانید که برای تعیین قده احتمالی فرزنده خود دو روش وجود دارد ؟ دختران : قده پدر و مادر + هم - عدد ١٣ تقسیم بر ٢= قده دختران پسران : قده پدر و مادر + هم + عدد ١٣ تقسیم بر ٢ = قده پسران جالب بود نه ؟ برای بیشتر دانستن مجله زندگی ایده ال را بخوانید در موردش توضیح کامل را داده است . ...
9 خرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باهوشم می باشد